معنی وابسته به تب، دارای حالت تب، تبدار، تب خیز, معنی وابسته به تب، دارای حالت تب، تبدار، تب خیز, معنی mاfsتi fi تf، bاcاd pاgت تf، تfbاc، تf odx, معنی اصطلاح وابسته به تب، دارای حالت تب، تبدار، تب خیز, معادل وابسته به تب، دارای حالت تب، تبدار، تب خیز, وابسته به تب، دارای حالت تب، تبدار، تب خیز چی میشه؟, وابسته به تب، دارای حالت تب، تبدار، تب خیز یعنی چی؟, وابسته به تب، دارای حالت تب، تبدار، تب خیز synonym, وابسته به تب، دارای حالت تب، تبدار، تب خیز definition,